شوکران

شوکران

ادبیات ایرن و جهان (بعد تو شال عزاست بر گردن شعرهای من)

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 84
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 14001
تعداد مطالب : 96
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



مهرداد اوستا

نگاهی به ‌زندگی مهرداد اوستا 

نگاهی به ‌زندگی مهرداد اوستا به ‌بهانه تولدش
اوستا در دوران جوانی خود قصیده‌ای در حضور استاد بهار می‌خواند و پس از پایان قصیده، ملك الشعرا فی‌البداهه این بیت را می‌خواند....
 
زندگی در حاشیه شعر
اوستا
در دوران جوانی خود قصیده‌ای در حضور استاد بهار می‌خواند و پس از پایان قصیده، ملك الشعرا فی‌البداهه این بیت را می‌خواند: «مگو بهار به‌پایان رسید دور سخن/ به‌جای ناصر خسرو بینی اوستاد را.» اوستا اگر هیچ خدمتی به‌شعر پارسی نكرده باشد؛ همین یك خدمت بس است كه قصیده سبك خراسانی را از حالت زمخت خود خارج كرده و به‌آن حالت تغزلی بخشید.
 
اوستا از شاعران و مدرسان برجسته هنر و ادبیات زمان معاصر بود، وی را بزرگ‌ترین قصیده سرای معاصر نام نهاده اند. محمدرضا رحمانی معروف به ‌اوستا در بهمن ماه 1308 در بروجرد به‌دنیا آمد و دوران كودكی و نوجوانی خود را در این شهر سپری كرد. در سال 1320 در تهران در یكی از دبیرستان‌های شبانه به‌ادامه تحصیل پرداخت و در سال 1327 موفق شد در رشته ادبی دیپلم بگیرد. از استادان وی می‌توان به‌ بدیع الزمان فروزانفر اشاره كرد.
در این سال همزمان با ورود به ‌دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران به ‌استخدام آموزش و پرورش درآمد و به‌ عنوان مسئول سامان دادن به‌ كتابخانه‌های موجود و مقالات و كتب ادبی این وزارتخانه و نیز دبیر در چندین دبیرستان تهران به‌فعالیت پرداخت. در سال 1330 با كسب مدرك كارشناسی در رشته معقول و منقول به‌ادامه تحصیل رشته فلسفه در دانشگاه تهران پرداخت. استاد اوستا ضمن تدریس در دانشگاه تهران سفرهای متعددی را به‌كشورهای مختلف انجام داد و آثار و اشعار ارزشمندی از خود بر جای نهاد. مهرداد اوستا در سال‌های 1333 و 1345 دو بار ازدواج كرد كه حاصل آن یك پسر و سه دختر بود. مهرداد اوستا شعرهایی در مخالفت با رژیم پهلوی سرود و مدتی را به‌عنوان زندانی سیاسی در زندان گذراند.
سرانجام روز سه شنبه، ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۰، در حالی كه مشغول تصحیح شعری در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالار وحدت بود دچار عارضه قلبی شد و درگذشت و پیكر وی در قطعه مشاهیر ادب و هنر ایران در تهران به‌خاك سپرده شد.
او شاعری آشنا به‌ادبیات كهن ایران و جهان بود. برخی كتاب‌های وی به‌دلایل سیاسی ممنوعیت انتشار یافتند و در دهه50 مدتی ممنوع‌القلم بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بخش عمده سروده‌های اوستا به‌ترسیم و توصیف لحظه‌های شكوهمند مجاهدت‌ها و ایثارگری‌های مردمی و پایداری و حماسه هشت سال دفاع مقدس اختصاص یافت. سبك شعری اوستا منتسب به‌ سبك خراسانی است و منتقدان، او را از پیشاهنگان سبك خراسانی نو می‌دانند. جز قصیده كه شهرت عمده اوستا بدان است، اشعار فراوانی در قالب‌های گوناگون از او در دست است كه گواه عاطفه پویا و ذوق بارور اوست.
اوستا در دوران جوانی خود قصیده‌ای در حضور استاد بهار می‌خواند و پس از پایان قصیده، ملك الشعرا فی‌البداهه این بیت را می‌خواند: «مگو بهار به‌پایان رسید دور سخن/ به‌جای ناصر خسرو بینی اوستاد را.» اوستا اگر هیچ خدمتی به‌شعر پارسی نكرده باشد؛ همین یك خدمت بس است كه قصیده سبك خراسانی را از حالت زمخت خود خارج كرده و به‌آن حالت تغزلی بخشید.
 
داستان عاشقانه یك شعر
این شعر و تصنیف زیبا را همه ما حداقل یك بار خوانده، شنیده و در تنهایی‌هایمان زمزمه كرده ایم. بی‌خود نیست كه به‌دل می‌نشیند. این غزل زیبا را از مهرداد اوستا با هم مرور می‌كنیم:
وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم
شكستی و نشكستم، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت و گر ز كرده ندامت
كشیدم از تو كشیدم، شنیدم از تو شنیدم
كی ام، شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به‌روی شكوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به‌شادی همه عالم
چرا كه از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نكردی، مگر به‌روز سیاهم
چو بخت جلوه نكردی، مگر ز موی سپیدم
به‌جز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی كه نبردم، ملامتی كه ندیدم
نبود از تو گریزی چنین كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، به‌دوش ناله كشیدم
جوانی ام به‌سمند شتاب می‌شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به‌روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به‌گردون
گهی چو اشك نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نكردی و كردم، به‌سر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی‌ای فروغ امیدم؟
 
اوستا در كلام بزرگان
دكتر عبدالحسین زرین كوب در مقدمه نقد پالیزبانِ استاد اوستا و در هنگامی كه اوستا در میانه راه شاعری بود، در مورد شعر او چنین می‏نویسد: «اعتدال بین لفظ و معنا، انتخاب دقیق در بین الفاظ و تعبیرات و مخصوصا سعی در پیدا كردن مضامین تازه، شعر او را رنگی می‏بخشد كه در بسیاری از گویندگان نسل جوان، مانند آن را نمی‏توان یافت.»
استاد محمدرضا حكیمی او را اینگونه می‏شناساند: «بیداری اوستا در برابر استعمار و شگردهای آن و موضع‏گیری متعهدانه او در برابر ایادی داخلی استعمار، اعم از فرهنگی و سیاسی، اموری بود بسیار قابل تكریم.»
شادروان منوچهر آتشی درباره اوستا چنین می‏گوید: «اوستا شاعری است كه سال‏هاست شعر می‏سراید، آن هم نه با تفنن، زیرا او در حاشیه شعر، زندگی می‌كند. شعر او یادآور شعر خاقانی است، با این تفاوت كه شعر اوستا، استخوان‏دارتر و امروزی‏تر است.» علی‌رضا قزوه درباره اوستا چنین می‌گوید: «اوستا، شاعری بود از نسل شهریار و سایه و بزرگان دیگر. از نسل مشفق و دیگرانی كه تا هنوز سایه‌شان بر سر ما هست. خودش بود. شبیه خودش. آزادمرد بود و صمیمی و باگذشت. آراسته به‌علوم فراوان قدیم و جدید.»
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مهران یزدانی تاريخ: چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

من با تاب من با تب خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام. من دراین خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد. و صدای سرفهء روشنی از پشت درخت عطسهء آب از هر رخنهء سنگ چکچک چاچله از سقف بهار و صدای صاف باز و بسته شدن پنجرهء تنهایی. و صدای پاک پوست انداختن مبهم عشق متراکم شدن ذوق پریدن در بال و ترک خوردن خوداری روح تپش قلب شب آدینه شیههء پاک حقیقت از دور و صدای کفش ایمان را در کوچهء عشق و صدای باران را روی پلک تر ع ش ق من به آغاز زمین نزدیکم آشنا هستم با سرنوشت تر آب عادت سبز درخت روح من در جهت تازهء اشیا جاریست

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to nasimshomal.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com