هوشنگ ایرانی که چون رعدی بر پهنهٔ ادبیات معاصر ظاهر شده بود و در فاصلهٔ کوتاهی چندین مجموعه شعر به چاپ رسانده و �جیغ بنفش� او معروف خاص و عام گردیده بود، با برخورد سرد جامعهٔ ادبی آن زمان و پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ناگهان به خاموشی گرایید و در نهایت در سال ۱۳۵۲ خورشیدی بر اثر ابتلا به سرطان حنجره درگذشت.[
هوشنگ ایرانی در سال ۱۳۰۴ در همدان به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رسانده؛ دیپلم ریاضی گرفت. در سال ۱۳۲۴ وارد ادارهٔ دارایی شد؛ و در خرداد ۱۳۲۵ در رشتهٔ ریاضی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. ایرانی که همواره هوای گشت و سفر اروپا را در سر داشت، در سال ۱۳۲۵ در امتحان ورودی نیروی دریایی شرکت کرده، پذیرفته شد و برای کارآموزیانگلستان اعزام شد؛ اما زندسخت نظامی با روحیهٔ او سازگار نبود و پس از چند ماه از انگلستان فرار کرده، به فرانسه رفت. زندفرهندر فرانسه بهشدت او را تحت تأثیر قرار داد. او یک سال در آنجا ماند و سپس به ایران بازگشت؛ در ایران پیش خود زبان اسپانیولی آموخت و در سال ۱۳۲۷ برای ادامهٔ تحصیل به اسپانیا رفت و در رشتهٔ ریاضیات به تحصیل پرداخت. او در تاریخ ۱۸ آبان سال ۱۳۲۹، با در دست داشتن دکترا وارد ایران شد. تز دکترای او �فضا و زمان در تفکر هندی� بود. به
در دههٔ ۲۰ با افرادی نظیر مرتضی کیوان، علیاکبر مایی، علی مایی، ایرج افشار، محمدجعفر محجوب، مصطفی فرزانه، سیروس ذکاء، محمود تفضلی، غلامحسین غریب و دیگران نشستهای دورهای فرهندر باب ادبیات و هنر برگزار میکردند.از سال ۱۳۲۸ همکاری او با نشریاتی نظیر ماهنامهٔ دانش شروع میشود که شامل ترجمه و تألیف مقالات فلسفی و نقد هنری است
ایرانی با معرفی غلامحسین غریب به جمع اعضای خروس جنگی دورهٔ دوم پیوست و نخستین اشعارش را در کنار مقالات و نقدهایش در خروس جنگی چاپ کرد در این دوره کلاسهایی نیز در انجمن هنری خروس جنگی در باب هنر و شعر مدرن برگزار کرد. پس از تعطیلی مجله � شاید چون مجلهای برای چاپ اشعارش موجود نبود � طی مدتی نزدیک به یک سال سه مجموعه منتشر کرد: �بنفش تند بر خاتری�، شهریور ۱۳۳۰، در ۲۰۰ نسخه و در ۶۳ صفحه، �خاتری�، خرداد ۱۳۳۱ در ۱۱۰ نسخه در ۲۵ صفحه؛ �شعلهای پرده را برگرفت و ابلیس به درون آمد�، آبان ۱۳۳۱ در ۱۱۰ نسخه و در ۲۴ صفحه.مزیت دو مجموعهٔ اخیر بر مجموعهٔ پیشین ایرانی، اندک تحول زبانی اوست.۰]
کتاب �بنفش تند بر خاتری� کتاب بسیار مهمی در تاریخ شعر معاصر فارسی است؛ چرا که آغازگر گفتمان جدیدی در شعر است. پس از این کتاب، ترکیب �جیغ بنفش� بدل به اصطلاحی برای نامیدن هر شعر متفاوت و غیرمتعارف و � فراتر از این طبقهبندی � هر امر درکنشده میشود.[]
از سال ۱۳۳۱ فعالیت شعری ایرانی کم و محدود به ترجمهٔ گاهگاهی میگردد. در دیماه ۱۳۳۴، مجموعه شعر �اکنون به تو میاندیشم، به توها میاندیشم� را در ۲۳۰ نسخه، و در ۲۴ صفحه منتشر میکند. در سال ۱۳۳۵ با مجلات �هنر نو� (یک شماره) و �آپادانا� (دو شماره) همکاری میکند. در �هنر نو�، ترجمهٔ شعر �چهارشنبهٔ خاتر� تی. اس. الیوت را به چاپ میرساند.[]
زندایرانی از کودتا به بعد � همچون بیشتر هنرمندان این سالها � تا لحظهٔ مرگ در مستی و بیخبری و طنز میگذرد تا در شهریور۱۳۵۲ که بر اثر ابتلا به سرطان حنجره در فرانسه[] درمیگذرد.
هوشنگ ایرانی، شاعر بزرگ خروس جنگی، در سال ۱۳۵۲ تقریباً شاعر فراموششدهای بود. او پس از سال ۱۳۳۴ که آخرین مجموعه اشعارش را چاپ کرد و همچون پیشتر، مورد هجوم و تمسخر همهجانبهٔ شاعران کلاسیک، نوپرداز و مدرن قرار گرفت، به طور کامل از عرصهٔ شعر عقبنشینی کرد، و با کششی که به عرفان داشت، با تمام وجود در آن غرق شد. دیگر هیچ شعری منتشر نکرد، و تقریباً از سال ۱۳۳۵ به بعد دیگر اثری از او منتشر نشد تا سال ۱۳۵۲ که دچار سرطان حنجره شد؛[]
در دهههای ۳۰ و ۴۰ و سالهای آخری که در دههٔ ۵۰ عمر داشت، دائماً بین فرانسه و اسپانیا در گشت و گذار بود. دو سال پیش از مرگ، در فرانسه، پزشکان تشخیص دادند سرطان دارد و میتواند عمل کند. اما به دنبال مرخودخواهانه و خودخواسته، مداوایی نکرد.مجلات، شتابزده، پیشاپیش به انتشار خبر مرگ او پرداختند، تا جایی که روزی خود خبر مرگش را در مجلهٔ تماشا دید و خبر را تکذیب کرد]
بعد از مرگ ایرانی، پارهای از مجلات و روزنامهها مطالبی در دفاع از آثار او نوشتند که البته دیگر دردی از شاعر را دوا نمیکرد.]
ایرانی وصیت کرده بود که جسدش را بسوزانند و برایش مراسم ختمی نگیرند. از بابت سوزاند جسدش، وصیتش عملی نشد، جنازهاش را از فرانسه به کویت و از آنجا به ایران آورده و سپس در بهشت زهرا به خاک سپردند.
او پیوسته از اجتماع روی میپوشید و همیشه تنها و مجرد زندمیکرد. بیشتر تمایلات غیرگرایی داشت؛ پیش از آنکه رو به متون عرفانی فارسی بیاورد، عرفان هند را آموخت. به جای مطالعه در هنرمندان گذشتهٔ ایرانی و نگاه به آثار نقاشی ایران، به دنبال دریافت معنی در هنر مدرن رفت و به طور کلی به نقاشی سنتی پشتپا زد.چهلوهشت سال بیشتر زندنکرد؛ تا سیسالبیشتر شعر نگفت؛ تعدادی دِسَن کشید و بعدتر، گهگاهی که مجبور بود مست نباشد، رو به ترجمه و تألیفی در قالب مقاله آورد
او همانگونه که نسبت به مناسبات زمان خود بیاعتنا بود و گوش به آهنگ زمانش نمیسپرد، به شناخت دیگران از خودش هم وقعی نمیگذارد و میگوید گرچه هنرشناسان هنرمند را از لغزشهایش آگاه میکنند، اما گاهی هم او را به خاموشی و سرگردانی میکشانند که یا از ناتوانی و یا از بخل و ریای آنهاست. به باور وی، از آنجا که شاعران بر زمان خود سبق میگیرند، در زمان حیاتشان چنانکه باید دریافته نمیشوند. او دوستان زیادی نداشت و بعد از سیسالدیگر رفیق نگرفت.[تنها دوستان او پرویز داریوش و رحمت الهی بودند. بر همهٔ آنها که در شعر و نقاشی به دنبال چیز دیگر بودند، بعد از خود تأثیر گذاشت. اولین تپشهای او بعدتر در نقاشی و شعر سهراب سپهری و در شعر احمدرضا احمدی و اهالی شعر موج نو هموار شد.]
مجلهٔ خروس جنگی []
اهمیت مجلهٔ خروس جنگی در شمارههای دورهٔ دوم آن است؛ دورهای که منوچهر شیبانی و جلیل ضیاپور از آن بیرون میروند و هوشنگ ایرانی به هیأت تحریریهٔ مجله راه مییابد، و ناگهان �انقلاب جیغ بنفش� در خروس جنگی به راه میافتد و مجله، درست درخورِ نامش میشود. در این دوره، �خروس جنگی� که زیر نظر غلامحسین غریب، حسن شیروانی و هوشنگ ایرانی منتشر میشودهنر تودهای تحت رهبری مجلاتی نظیر �کبوتر صلح� و �اندیشهٔ نو� بود؛ بخشی رادیکال، با رهبرانی چون هوشنگ ایرانی و پیروانی چون سهراب سپهری.[] پاسخ بخشی از مخالفین با
مهمترین اتفاق ادبی سال ۱۳۳۰، شاید انتشار مجدد خروس جنگی بود که در آن سال با بیاعتنایی کامل و دستبالا با طنز و تمسخر مواجه شد. هرچند شمارههای نخست �خروس جنگی� � که تحت تأثیر سوررئالیسم اروپا تأسیس شده بود � هرجومرجگرایانه بود، ولی بعدها تعادلی مییابد، و واقعیت این است که بخش مهمی از آیندهٔ شعر نوی ایران، ادامهٔ منطقی فلسفهٔ زیباشناختی هوشنگ ایرانی، شاعر جیغ بنفش �خروس جنگی� میشود.[]
هوشنگ ایرانی مطلقاً به هنر متعهد � حتی خودخواستهترین تعهدها � اعتقادی ندارد. خروس جنگی همهٔ قید و بندها را فرومیریزد و بر آن است که بر خرابهٔ دستآوردهای شعر نو موجود، شعر تازهای بنیاد نهد؛ و اگر تا امروز �کلاسیکهای جدید� از وضع راست و محافظهکارانه با نیماهوشنگ ایرانی است � از موضع شورشی و چپ با نیما دشمن است. هوشنگ ایرانی معتقد است که اگرچه نیما شعر فارسی را از بنیاد دگرگون کرد ولی خود بهمرور به کهنو واپسمانددچار شدهاست. البته شاید یکی از دلایل دشمنی هوشنگ ایرانی با نیما � جدا از خصلت هر نوآوری که مخالفت و دشمنی با پدیدهٔ تثبیتشدهاست �، حزبیکردن و مقالهایکردن و فرمایشیکردن شعر نیماییکبوتر صلح� و �اندیشهٔ نو� (که مسئول صفحهٔ شعرش فریدون توللیشعر نو و نیمایی نداشتند ولی در موقع وم با وسیلهکردن نیما برای رسیدن به اه سیاسیشان او را �استاد نیما� مینامیدند. خروس جنگی از هر نظر نقطهٔ مقابل �کبوتر صلح� است. مخالفت میکردند، �خروس جنگی� � که رهبری جبههٔ شعرش با بود که توسط مجلاتی نظیر � بود) صورت میگرفت که اعتقادی به
او معتقد بود هنر هرگز خواست اثبات چیزی و به وجود آوردن پدیدهای مفید را ندارد بلکه برای هنرمند آفریده میشود و هنرمند در همان هنگام که به آن میورزد آن را به کناری میزند و در جستوجوی تازهتر میرود تا خواهش خواهی درون را، که هر آن در تغییر و جنبش است برآورد، و جز دریافت برای خود، هدفی دیگر بر او فرمان نمیراند. به باور او برای هنرمند همهچیز تنها دستآویز هنر اوست و هرگز به بند اخلاق و اجتماع و سنتهای باستانی تن درنمیدهد، و حتی اگر نمودهای هنریش نابخودانه مفید یا در بند اجتماع و سنتها شناخته شود، بر او گناهی نیست. ایرانی زیبایی را تنها ایر حیات هنرمند برمیشمرد و آن را �آن�ی میداند آنی، فراگیرندهٔ همهٔ رویدادهای گذشته و برخوردار از چیزی تازهتر، که از درون میجوشد حتی اگر از بیرون دریافت میشود و نمودش تنها در فرمی اصیل است که بندیِ روش نیست.
ایرانی بر خلاف شاعران دوران خود از تودههای بیسواد و کمسواد میبرد و تند و عصبی دست به کودتا و �سلاخی بلبل� میزند و به همین دلیل مسخرهٔ عام و خاص میشود.]
در نخستین شمارهٔ دورهٔ دوم خروس جنگی، نمونهای از اشعار مورد نظرشان چاپ میشود. شاعر این شعر هوشنگ ایرانی است. شعر �کبود� هوشنگ ایرانی نمونهای تیپیک از نوع هنر �خروس جنگی� است که نخست با بیاعتنایی کامل روبهرو شده، و پس از چند سال غوغایی به پا کرد. �کبود� همان است که به پاس وجود ترکیب �جیغ بنفش� در مصراع هفتم آن به این نام معروف شده و پس از آن، کنایهای بر همهٔ اشعار بهظاهر بیربط میشود.هرچند نام �جیغ بنفش� برای همیشه با نام هوشنگ ایرانی گره خورده و بر همهٔ اشعار او باقی ماند، ولی او عملاً پس از سرودن چند شعر از این دست، این شیوه را رها کرد. برخورد خردکنندهای که آن سال تا سالها بعد با او شد و تا حد فلجکردن ذهن او پیش رفت، مانع ادامهٔ این شیوه بود.]
خروس جنگی بهانهای برای گردآمدن هنرمندان بیهنر در وضعیت مخدوش ضدهنری نبود؛ دلیل این ادعا آثار اندک بعدی هوشنگ ایرانی است. او کتاب مفصلی در باب زیباییشناسی و نقد هنریهوشنگ ایرانی به چند زبان مسلط بود و موضوع تز دکترای او نشانگر عمق اندیشهٔ نوجوی اوست. شاید بشود این سؤال را مطرح کرد که آیا او در کارش موفق بودهاست یا خیر، ولی نمیتوان او را به جنجالآفرینی بیخردانه یا شهرتطلبی کاذب ژورنالیستی متهم کرد. حرکت او از درکی دیگر بود. درکی که در �خروس جنگی� تحریر میشد. دارد که در همان سالها چاپ شد و آرای هنری او در آن کتاب آمدهاست. علاوه بر این،
�جیغ بنفش� نتیجهٔ انتخاب آگاهانهٔ یک شیوهٔ هنری مدرن بود. شیوهای که نظر بر �سیلان ذهن� و ناخودآگاه هنرمند داشت. اما از پیش پیدا بود �خروس جنگی� که نه پایگاهی در فرهنگ مردم دارد و نه مورد تأیید روشنفکران ایران است، دوام نخواهد آورد�خروس جنگی� در این دوره چهار شماره منتشر شد؛ اولین شماره، اول اردیبهشت ۱۳۳۰ و آخرین آن، ۱۵ خرداد همان سال، و هر پانزده روز یک شماره.تنها شاعر �خروس جنگی�، هوشنگ ایرانی بود.
کاساندرا
...
اگر روزی آن غار (حتی آن غار هم)
فرو ریزد
به کجا پناه خواهند برد؟
به کجا پناه خواهند برد؟
این مردمکهای خونآلود
تارهای حیاتشان را بر کدام کور�گوشه خواهند بست؟
﷼
آرام باش... شط دوردست
آرام باش
تو هنوز چشمان بیحرکت و مضطرب آن ماهی سرگشته را
از دست ندادهای
انبانت را باز کن
ببین
آنها هنوز نگرانند
﷼
آرام باش... شط دوردست
هنوز خروش ناخنهایی که دنیاها را میخراشند
و آن آتشی را که در تو باید بخزد جستوجو میکنند
خاموش نشده است
آن آتش سیاه خواهد آمد
و نیهای لرزان را
خواهد خرد کرد
خواهد کوبید
خواهد نابود کرد
﷼
[...]
unio mystica
آ
آ، یا
�آ� بون نا
�آ�، �یا�، بون نا
آ اوم، آ اومان، تینتاها، دیژ داها
میگ تا اودان: ها
هوماهون: ها
یندو: ها
ها
نظرات شما عزیزان:
|